“ما بدنام،” می رود خط باز کردن در Rascalz، 1998 CanCon کلاسیک “شمالی لمسی.” دو دهه بعد ، این جمله مخصوصاً در مورد کانادا صدق می کند. چه در بالای جدول بیلبورد باشد و چه در دنیای ورزش ، Great White North تجهیزات جدیدی پیدا کرده است که استعدادهای مشهور جهان را با سرعتی بالاتر از هر زمان دیگر تولید می کند. بنابراین ما در حال گرفتن تعدادی از آن ستاره های در حال ظهور قبل از ابرنواختر شدن هستیم. این کلاچ شمالی است.
Haviah Mighty در حال رفتن به بالای بازی ها نبوده است: او در طول مدت حضور خود با گروههای زنانه MC The Sorority در مدار رپ cypher Battle میله های تف می کند و قافیه های سبک آزاد را از بین می برد نوسان صبح، و ثابت کرد که او دارای گوش ، هنر ، و تولید قدرت در ساخت موسیقی پیشگام استحقاق معتبرترین جایزه موسیقی کانادا ، جایزه قطبی ، با سابقه خود در سال 2019 ، طبقه سیزدهم. پروژه سال گذشته اکتشاف قاطعانه و بدون عذر خواهی در مورد underdog بود ، باس ، برنج و ضربات مختلفی را از طیف وسیعی از ژانرها از dancehall تا hip-hop درهم آمیخت. این رکورد 13 قطعه ای حاوی همه آوازهای جذاب آلبوم بود ، از جمله مهمترین ردیف های غنایی هویا ، با زرق و برق و زخم است که زندگی حرفه ای او را به عنوان اولین زن سیاه پوستی که قطب ها را به خانه برد و فراتر از آن تحمل کرد.
“طبقه سیزدهم میوتی ، که اغلب از موسیقی برای تجزیه و تحلیل سختی و تبعیضی که در اوایل کودکی در تورنتو با آن روبرو شده است ، استفاده می کند. ” موسیقی که می نویسم. عناصر زیادی وجود دارد که اگر به سالهای اصلی من برگردید ، احساس می کنید چیزهایی وجود دارد که من هنوز سعی در باز کردن آنها دارم. من هنوز هم سعی می کنم احساس کنم در آنچه احساس می کنم بر اساس درد است که خانواده ام با تجربه، و یا چیزهایی که من می دانم پدرم را از طریق و راه او درمان شده که او نمی تواند ظاهر بیان کرد. “
این نقطه شروع مناسب برای Haviah به منجنیق به او شدن تنها، “اطلس است، ” که mainlines درست به ترین اشعار تند و تلخ از مسیر: “هرگز دیده آتلانتا، اما ما سفر اقیانوس اطلس” این ترانه وحشیانه تجارت برده ، تأثیر همیشگی آن بر اقتصاد مدرن و چگونگی پیکربندی مجدد سرمایه داری برای ترویج انواع جدیدتر استثمار را بررسی می کند.
“من وارد مراحل ترانه سرایی شدم و این احساسات را کانال ریزی کردم و ناامیدی را احساس کردم که نیاکان من احساس می کردند و اینکه چگونه این ناامیدی ناپدید نشده است. آنچه این ناامیدی را از گذشته تا امروز به هم پیوند می دهد ، مفهوم پول است. “
ما موفق شدیم با هویا همراه شویم تا در مورد دوگانگی زندگی و مشاهده این چالش ها صحبت کنیم ، اینکه چگونه آنها بر جو اجتماعی فعلی در سال 2020 تأثیر می گذارند و اینکه چگونه همه اینها تکامل او را به عنوان یک هنرمند پیش برده است.
شش ماه گذشته برای شما چه شکلی بوده است؟
آنطور که انتظار داشتم در جاده نبودم. من زیاد نوشتم و خیلی موسیقی جدید ساختم. من در حال حاضر تعجب بود، ‘چگونه من به کار رفتن در موسیقی جدید در حالی که من سفر؟ چون من نمایش های زیادی رزرو کردم. و گرچه متأسفانه آنها لغو شدند ، نقره اصلی این توانایی کار بر روی این موسیقی جدید و فقط نوشتن در استودیوی من در خانه بود و زمان بیشتری از آنچه که می توانستم انتظار داشته باشم. من از توانایی من سپاسگزارم که توانسته ام همه من را در موسیقی قرار دهم … اما بدیهی است که نمایش ها و تعهدات و چیزهای جالبی که به صف شده بودیم ، همه چیز از در بیرون رفت.
من در شش ماه گذشته بیشتر روی ترانه سرایی تمرکز کرده ام. با ایده ساخت موسیقی ، هدف در پایان روز برقراری ارتباط با هرچه بیشتر افراد و تأیید اعتبار در پیام هایی است که من به اشتراک می گذارم. من فقط سعی می کنم ترانه سرایی خود را بهبود ببخشم و بتوانم قصه هایی را که در ذهنم وجود دارد با کارآیی بیشتری بیان کنم و بتوانم به روش روان تری به هم متصل شوم.
“ما در هیپ هاپ زنان بیشتری را می بینیم که فضاهای مختلف را پر می کنند ، و از راه هایی فضا را اشغال می کنند که به نظر نمی رسد.
روند ضبط شما چگونه است؟ چگونه ضبط کرده اید و چه تفاوت هایی را مشاهده می کنید؟
روند من نسبت به زمانی که روی آن کار می کردم تغییر خاصی نکرده است طبقه سیزدهم پروژه من نیمی از ضبط های صوتی را در خانه ام و نیمی را در استودیو برای این کار انجام دادم ، بنابراین تمام رکوردهایی که امسال روی آنها کار کردم در خانه من ضبط شده است. خوشبختانه، من در برخی از تجهیزات در ماه ژانویه، که فوق العاده بود که زمانی که همه چیز تعطیل سرمایه گذاری کرده بود. اگر من آن را نداشتم ، نمی توانستم پیشرفتی را که داشته ام ، انجام دهم.
بیایید در مورد ویدیوی اخیر “Bag Up” صحبت کنیم.
این توسط برادرم ، پرنس موتی تولید شده است. ایده پشت این ویدئو به نوعی تعبیر گرفتن کیف بود ، اما از دید زنان تفسیر شد. این کار سخت کار کردن و رشد خود را انجام می دهد. این جشن را به روشی برگزار می کرد که به نظر نمی رسد مانند تصاویر معمولی رپ باشد: دختران ، بطری ها ، پول ، ماشین های خوب … من واقعاً نمی خواستم آن مسیر سنتی نشان دادن موفقیت مالی را طی کنم. من می خواستم این موفقیت داخلی و توانمندسازی زنان را نیز منعکس کند.
به عنوان یک زن در هیپ هاپ ، احساس شما در مورد به تصویر کشیدن زن در ژانر چیست؟
من فکر می کنم که اکنون شاهد کمی تغییر هستیم – در هیپ هاپ زنان بیشتری را مشاهده می کنیم که فضاهای مختلف را پر می کنند ، فضا را به گونه ای اشغال می کنند که به نظر نمی رسد. من فقط خوشحالم که به نوعی نمایانگر آن هستم تا نشان دهم که داستان گسترده تری وجود دارد که سرانجام پیش بینی می شود.
در مورد دنیای کنونی که در آن زندگی می کنیم و بی عدالتی اجتماعی چه احساسی دارید؟ و چگونه این کار را به موسیقی خود هدایت کرده اید؟
من یک زن سیاه پوست در کانادا هستم ، بنابراین می تواند یک مکان تنها باشد. من به عنوان یک جوان جوان ، همیشه سعی می کنم درک کنم که چرا در فضاهای خاصی نمی گنجم ، یا اینکه چرا مسائل برای من فراگیر نیست. چرا من توسط همکاران درک نشده است، چرا من باید برای تنظیم رفتار من به این کار؟ این درک وجود دارد که آنچه در درون شما وجود دارد ، این است که همتایان داخلی و خارجی شما به راحتی دریافت نمی کنند. بنابراین فکر می کنم مفهوم آهنگ و ویدئوی “13” از همین جاست که می تواند آن را تشخیص و درک کند.
من فکر می کنم بیش از حد نمایندگی سیاه پوستان در سیستم زندان را نیز در نظر داشتم. به یاد دارم که در ابتدا فکر کردم که از 2oolman از A Tribe Called Red و Robotaki برای این تولید نامه بنویسم. یادم هست که من واقعاً دوست داشتم این آهنگ بهم متصل شود و داشتم به یکی از دوستانم در زندان فکر می کردم. اگر من به ارسال به وی، در مورد نمایندگی بیش از افرادی مانند او در زندان، چه بگویم؟ و سپس آهنگی نوشتم ، گویی که با او صحبت می کردم. و سپس به متمم سیزدهم برخوردم که به زبان عامیانه بیان می کرد که بر اساس قانون اساسی ایالات متحده یک برده و یک مجرم ذاتاً یکسان هستند. من فکر می کنم که برای من بلافاصله [provided] پاسخ به س questionsالاتی که در طول زندگی ام داشته ام و موازی هایی که بین جنبش تجارت برده در اقیانوس اطلس و سیستم زندان دیده ام. و سپس در حال حاضر فقط به طور طبیعی احساس [like an] زیر دست [who] برای اکثر زندگی من و داشتن چنین سازگاری مناسب نیست … من می خواستم این ایده ها را نه فقط به عنوان یک زن سیاه پوست بلکه به عنوان یک واقعیت ارائه دهم.
برخی از اهداف و آرزوهایی که در پیش دارید چیست؟
من می گویم بزرگترین هدف و آرزوی من انجام کاری است که قبلاً انجام نداده ام. من فیلم ها و موارد دیگر را رمزگذاری کرده ام. و من این کارها را دوباره انجام می دهم من ثابت کرده ام که توانایی شنیدن ضربات و تف های میله ای را دارم که به هم متصل می شوند. من پروژه ای را ارائه دادم که برنده جایزه موسیقی Polaris شد و واقعاً از این بابت ممنونم. و از این طریق ، من توانسته ام ثابت کنم که می توانم یک مجموعه کار بسازم. بنابراین ، با این موج بعدی موسیقی ، می خواهم سعی کنم کاری انجام دهم که قبلاً انجامش نداده ام. و من فکر می کنم بهترین راه برای این کار این است که فقط ضبط ها و آهنگ های مجزا را بسازیم که بتوانند به عنوان یک آهنگ به تنهایی باقی بمانند و داستانی را تعریف کنند که تأثیرگذار باشد به گونه ای که نیازی به تکیه بر چیز دیگری نباشد ، به جز خود.
من می خواهم آهنگ های خیلی خوبی بسازم. من می خواهم بانگر درست کنم ، و می خواهم حتی اگر تصنیف باشد ، بانگر درست کنم. من می خواهم بتوانم در اولین تلاش آهنگ های بهتری بسازم. من می خواهم نسخه های نمایشی من مانند رکوردهای نهایی به نظر برسد. من می خواهم همه چیز در سطح بعدی باشد. و بسیار حیرت انگیز است که اکنون که این مجموعه از این عناصر اصلی را ایجاد کرده ام تا این تله هایی را که کنار هم قرار داده ام فراخوانی کنم. من از قبل احساس می کنم که بهتر از آنها می شوم و آنها هنوز بیرون نیستند. این هدف در پایان روز است: فقط ادامه دادن به بهتر شدن.