منطقه خلیج همیشه با آهنگی متفاوت رقصیده است. از زیرژانرهای خاص مانند هیفی گرفته تا اقیانوس پیشگامان منطقه تولید شده مانند E-40، Keak Da Sneak، Mac Dre، Too $hort و Messy Marv، کانون سانفرانسیسکو همیشه بسیار جلوتر از منحنی بوده است. این فقط موسیقی نیست که آنها در آنجا نیز متفاوت عمل می کنند – آنها روشی کاملاً متفاوت برای انجام تجارت نیز دارند. «ذهنیت پرجنبوجوش» دیدگاه شهر پر جنب و جوش در تجارت را تعریف میکند و بر دو اصل استوار است: رویکرد خستگیناپذیر به پولسازی و شاید مهمتر از همه، ایجاد روابط شخصی با مصرفکنندگان.
برای لری جون – که به تازگی منتشر شده است فرار بزرگ، آلبوم مشترک جدید او با سوپر تهیه کننده کیمیاگر – این آخرین نکته همه چیز است. حتی قبل از اینکه موسیقی بسازد، رپر زیرزمینی محبوب تی شرت و آب میوه های خانگی از صندوق عقب ماشینش می فروخت. البته هدف اصلی این بود که پول در بیاورید، اما هدف واقعی همیشه این بود که با مشتری خود رو در رو ملاقات کنید، با آنها دست بدهید و مطمئن شوید که آنها مدام برمی گردند. حتی در حال حاضر، از آنجایی که بیشتر تجارت صرفاً به فضاهای آنلاین منتقل شده است، ارزش فروش حضوری بسیار مهم است.
لری و آل اخیراً برای اجرای سریع نمایش های رایگان کوچک و صمیمی به اروپا (اول به آمستردام، سپس لندن و سپس پاریس) پرواز کردند. میز تجاری بسیار محبوب در هر نمایشگاه تنها منبع درآمد این تاریخها بود که با ضرر تمام میشد، اما این مهم نبود، زیرا در هر لحظه، لری جون به طور مجازی صندوق عقب را میپراند، دست میفشرد، سلفی میگرفت و ساختن خاطرات با هوادارانی که برای همیشه برای آن ارزش قائل هستند.
ما موفق شدیم با لری جون درست قبل از اینکه او روی صحنه در Omeara لندن برود دنبالش کنیم. ورود به نمایش آزاد بود. تنها کاری که طرفداران باید انجام می دادند این بود که ثبت نام کنند و نام خود را قبل از رسیدن به ظرفیت در لیست قرار دهند – که در نهایت یک پنجره 30 ثانیه ای بود. خط دور بلوک بود و داخل آن یک جعبه عرق بسته بندی شده بود. حتی لری که همیشه یک نمونه از خودباوری بود (“کار خوب، لری”)، به نظر می رسید که از چقدر این حمایت هیجان انگیز بود – حتی اگر تمام تلاشش را می کرد تا آن را پشت عینک آفتابی پنهان کند.
شما نمی توانید فقط بگویید که یک رپر هستید و انتظار داشته باشید که مردم به آن اهمیت دهند – باید این زمان را صرف کنید. نباید انتظار داشته باشید که هیچکس شما را باور کند در حالی که این اتفاق نمی افتد.
COMPLEX: به نظر شما چگونه منطقه خلیج بر شما به عنوان یک هنرمند تأثیر گذاشته است؟
لری جون: اوه، مرد! منطقه خلیج من را بسیار تحت تاثیر قرار داده است، از Mac Dre تا The Jacka، Messy Marv، E40، Too $hort… من لعنتی نکن یه جورایی انرژی، اون من می خواهم در مورد این ضربات شیک حرف بزنم یه جورایی انرژی من از منطقه خلیج تأثیر زیادی گرفتم. هر کاری که من از نظر موسیقی انجام می دهم، تأثیر منطقه خلیج بسیار زیاد است.
یکی از چیزهایی که طرز فکر منطقه خلیج را نشان میدهد، ذهنیت پرهیجان است، اما همچنین ملاقات رو در رو با مشتریان و طرفدارانتان – همانطور که گفته میشود «صندوق را باز کنید». آیا هنوز در مورد اینترنت و این چیزها اینطور است؟
این یک سوال عالی است. قبلاً چیز بزرگی بود اما اکنون نه چندان. همه می آمدند و سی دی ها را از صندوق عقب می فروختند. همه این کار را میکردند – هر خواننده رپی که من میشناختم، از بزرگ تا کوچک. فکر میکنم با اینترنت، سرعت بسیاری از کارها کند شده است. اینترنت خیلی چیزها را به خود اختصاص داده است، اما من هنوز از آن مدل استفاده می کنم که دست به دست می شود. حتی در حال حاضر، با سفر به کشورهای مختلف، پولی در نمی آورید، فقط کلمه را دست به دست می کنید، با مردم تعامل می کنید و چیزی را به آنها می دهید که می توانند برای همیشه نگه دارند. بنابراین فکر می کنم هنوز هم مهم است. شما نمی خواهید همه چیز دیجیتال باشد. طرفداران هنوز هم می خواهند بتوانند شما را در جسم احساس کنند و شما را در جسم ببینند، بنابراین این کاری است که ما انجام می دهیم. من قدردان شلوغی هستم. من عاشق چالش هستم، مرد.
شما پروژه های زیادی را منتشر کرده اید، گاهی اوقات دو یا سه پروژه در سال، اما همه آنها هویت خاص خود را دارند. همه آنها به عنوان ساحل غربی قابل تشخیص هستند، چه عنصر G-funk یا تأثیر روح. صدای ساحل غربی را چگونه توصیف می کنید؟
حدس می زنم این یک احساس است. آن احساسی که باعث میشود بخواهید بلند شوید و هیاهو کنید و چند حرکت انجام دهید، و زمانی که احساس میکنید کمی راکد شدهاید یا به چیزهایی بیش از حد فکر میکنید. این باعث می شود احساس کنید که باید آن را محقق کنید! و از یک مکان واقعی در قلب من می آید. از نمونه هایی که استفاده می کنم تا لحن صدایم و چیزهایی که می گویم، شما احساس کنید آی تی. و این هدف من است. وقتی دارم موسیقی میسازم، اول باید آن را حس کنم. من بزرگترین منتقد خودم هستم – فکر میکنم هر کاری که انجام میدهم یک جور آشغال است. فقط همین است.